موفقیت و شادکامی
موفقیت و شادکامی

1390

روانشناسي بازار سهام
از سرمايه‌گذاري خود لذت ببريد
 

گروه بورس- هرچند موفقيت در بازار سهام نيازمند اعتماد به نفس، دانش و اطلاعات و مهارت كافي است، اما متخصصين روانشناسي بازار سهام در بررسي رموز موفقيت در بورس به ابعاد ديگر اين موضوع هم پرداخته‌اند.
 

اينكه هدف فرد از سرمايه‌گذاري تنها به دست آوردن پول نباشد و اساسا علاقه‌اي بين او و مقوله سرمايه‌گذاري به وجود بيايد، از جمله عوامل مهم موفقيت ثروتمندان مشهور دنيا است.ثروتمندان موفقي همچون وارن بافت بارها تاكيد كرده‌اند كه به سرمايه‌گذاري در بازار سهام علاقه‌مند بوده‌اند تا جايي كه اين سرمايه‌گذار مشهور در سال 2008 اظهار كرد: «تا زماني كه زنده هستم، به سرمايه‌گذاري ادامه مي‌دهم».
مجله تايم در اين خصوص مي‌نويسد: از آقاي راپرت مرداچ، رييس‌ موسسه نيوز، پرسيده شد كه در صورت بازنشسته شدن، چه كاري انجام خواهد داد. او پاسخ داد: «فورا مي‌ميرم.»
ثروتمندان چرا هنوز كار مي‌كنند؟
وارن بافت و جورجي شوارتز، هر دو به اندازه‌اي ثروتمند هستند كه در صورت تمايل مي‌توانند حتي از تختخواب خود نيز بيرون نيايند. در حالي كه آنها احتمالا نمي‌توانند تمام دارايي خود را خرج كنند، پس چه عاملي باعث تحريك آنها در به دست آوردن پول بيشتر مي‌شود؟ چه عاملي به آنها انگيزه فعاليت مي‌دهد؟
پاسخ اين است كه سرمايه‌گذار خبره همواره براي اشتياق و كاميابي خود، سرمايه‌گذاري مي‌كند و نه براي پول. سرمايه‌گذار بازنده به واسطه پول، انگيزه پيدا مي‌كند و تصور مي‌كند كه سرمايه‌گذاري راهي سريع براي دستيابي آسان به ثروت است.
اگر شما در ميان جنگل در حال قدم زدن باشيد و ناگهان با يك ببر مواجه شويد، آن گاه ‌ترس باعث مي‌‌شود تا با سرعت هر چه بيشتر بدويد. اما هنگامي كه به مكاني امن مي‌رسيد ديگر دليلي براي دويدن وجود ندارد. اين نوع انگيزه، همچون يك باطري مي‌ماند كه روي آن تاريخ مصرف چسبانده شده است. پس از آن تاريخ، كاربردي ندارد و نيروي خود را از دست مي‌دهد. اين نوع انگيزه، شما را به دنبال كردن هدف در يك بازه زماني بلندمدت، همچون يك عمر، تحريك نخواهد كرد.
براي چنين كاري، نيازمند انگيزه‌اي هستيد كه شما را به سوي هدفي سوق دهد و اگر اين هدف، هدفي ثابت همچون ميليونر شدن يا دويدن يك مايل در چهار دقيقه باشد، آن گاه زماني كه به هدف خود مي‌رسيد، اين انگيزه قدرت تحريك كنندگي خود را از دست مي‌دهد.
با سرمايه‌گذاري تفريح كنيد
اگر كاري كه انجام مي‌دهيد در شما انگيزه ايجاد كند، در آن صورت هر ميزان پولي كه در هنگام دنبال كردن اهدافتان به‌دست مي‌آوريد، تنها يك اثر جانبي خواهد بود. درك انگيزه وارن بافت آسان است: او فقط به دنبال تفريح است. «هيچ شغلي در جهان لذت بخش‌تر از اداره بركشاير نيست و من خودم را خوش شانس مي‌دانم كه در چنين جايگاهي هستم.» تفريح و لذت براي بافت اين است كه هر روز در دفترش باشد، حجم زيادي از گزارش‌هاي سالانه را بخواند، با افراد پر شور و هيجان كار كند، و پول درآورد و شاهد رشد آن باشد.
همان طور كه او مي‌گويد: «اگر شما ورزشكاري را بيابيد كه در رشته خود موفق است، اما چنين شخصي پس از آنكه ثروت كافي براي تامين زندگي خود كسب كند، ديگر به قصد كسب پول به فعاليت ادامه نمي‌دهد. حدس من اين است كه اگر يك دونده بالاترين دستمزد را در رشته ورزشي خود بگيرد و بالاترين ركورد را كسب كند، غمگين خواهد بود. اما اگر كمترين دستمزد را بگيرد و ركورد خود را بشكند، بسيار شادمان خواهد بود. اين احساسي است كه من در مورد شغل خود دارم. پول، پيامد جانبي كاري است كه علاقه‌مند هستم آن را به بهترين نحو انجام دهم.»
پول، فقط وسيله‌اي است كه به واسطه آن وارن بافت مي‌تواند ميزان كيفيت انجام كاري را كه عاشقانه دوست دارد، اندازه‌گيري كند. او زماني به سهامداران گفت: «ما (چارلي و من) براي حفظ اين شغل بايد بهايش را بپردازيم». با توجه به اينكه دستمزد بافت فقط 100.000 دلار در سال مي‌باشد، او به معناي واقعي اين بها را مي‌پردازد. اگر بركشاير يك صندوق تعاوني معمولي بود كه دستمزدي معادل يك درصد به مديريت خود مي‌پرداخت، با توجه به دارايي 67ميليارد دلاري آن، بافت ٧٧۶ ميليون دلار در سال مي‌گرفت. اين كار او، صرفه جويي بزرگي است.
همچون بافت، شوارتز نيز به پول علاقه‌مند است، «همان‌طور كه يك مجسمه‌ساز بايد به خاك رس يا برنز علاقه‌مند باشد. پول، چيزي است كه با آن كار مي‌كند.» شوارتز نيز به مانند مجسمه ساز بر نتيجه كار متمركز مي‌شود و نه بر مواد سازنده.
سرمايه‌گذاري موفق، خسته‌كننده است!
اما انگيزه اصلي شوارتز براي سرمايه‌گذاري با انگيزه بافت بسيار متفاوت است. او در مورد اين كه سرمايه‌گذاري نوعي لذت است، با بافت هم عقيده نيست. او مي‌گويد «اگر سرمايه‌گذاري براي شما سرگرم‌كننده است، پس شما احتمالا هيچ سودي از آن كسب نمي‌كنيد. سرمايه‌گذاري خوب، فعاليتي خسته‌كننده است.»
سرمايه‌گذاري، انگيزه اصلي شوارتز نيست، در حالي كه در مورد بافت چنين است. شوارتز به مانند يك دانش آموز اين تصور را در ذهن داشت كه به روشنفكري مشهور همچون كينز، پاپر يا حتي انيشتين بدل شود. اين انگيزه است كه امروز همچنان شوارتز را به پيشرفت‌ترغيب مي‌كند. او سال هاي ابتدايي حرفه‌اش به عنوان مدير صندوق را به عنوان «دوره‌اي بسيار اشتياق آور و پويا» توصيف مي‌كند، به گونه‌اي كه شوارتز شروع به استفاده از نظريات فلسفي خود در دنياي واقعي كرد.
شوارتز در كتاب كيميا‌گري امور مالي مي‌نويسد: در ده سال اول حرفه تجاري خود خريد و فروش اوراق بهادار نوعي بازي بود كه بدون هيچ‌گونه تلاش جدي به آن مشغول بودم. هنگامي كه مديريت صندوق را بر عهده گرفتم، شرايط كاملا تغيير كرد. تمام سرمايه‌ام را در زمينه‌اي سرمايه‌گذاري كردم كه به آن اعتقاد داشتم و توانايي جدا شدن از تصميمات سرمايه‌گذاري خود را نداشتم. مجبور بودم تا از تمام منابع فكري خود استفاده كنم و در كمال تعجب و خشنودي، متوجه شدم كه نظريات من بسيار خوب كار مي‌كنند. شايد اغراق باشد كه بگويم مبناي موفقيت من اين نظريات بودند، اما هيچ ‌ترديدي وجود ندارد كه آنها شور و اشتياق زيادي در من ايجاد كردند.البته برخي از نوشته‌هاي شوارتز (همچون كيمياگري امور مالي)، تا حدي مبهم بود كه افراد بسيار كمي قادر به درك آنها بودند. بنابراين، تعجبي ندارد كه چهره‌هاي دانشگاهي هيچ اعتنايي به او نمي‌كنند. از سوي ديگر بسياري از افراد خبره در سرمايه‌گذاري نمي‌توانند درك كنند كه او براي رسيدن به چه چيزي تلاش مي‌كند.وارن بافت هم سرنوشت چندان بهتري در ميان دانشگاهيان نداشته است؛ هرچند كه نوشته‌هاي او كاملا واضح و درك روش سرمايه‌گذاري او بسيار آسان‌تر و فلسفه او الهام گرفته از مشهورترين چهره دانشگاهي در سرمايه‌گذاري يعني بنجامين گراهام است.اگر بخواهيم انصاف را رعايت كرده باشيم، بايد اضافه كنيم كه بر خلاف موفقيت‌هاي دانشگاهي فوق‌العاده گراهام، امروزه نظريات او در ميان دانشگاهيان توجه چندان بيشتري را، نسبت به نظريات بافت، به خود اختصاص نمي‌دهد. يك دليل احتمالي آن اين است كه همچون شوارتز، گراهام فلسفه سرمايه‌گذاري خود را از دنياي واقعي گرفته (و در دنياي واقعي آزمايش كرده است) و اين كار را به صورت موفقيت‌آميز انجام داده است. يكي از دلايل اصلي كه شوارتز و بافت، هر دو پول بسيار زيادي جمع كرده‌اند، اين است كه هدف اصلي آنها هرگز پول جمع كردن نبوده است. اگر عامل‌ترغيب‌كننده آنها پول بود، مدت‌ها پيش از آنكه ميلياردر شوند، متوقف مي‌شدند. در واقع، خود بافت مي‌گويد كه در سال ١٩۵۶، يعني پيش از آنكه حتي حرفه سرمايه‌گذاري خود را آغاز كند، به اندازه كافي پول داشته است كه بازنشسته شود.زماني كه شوارتز در سال ١٩۸١ ظهور كرد، ثروتي بالغ بر ٢۵ ميليون دلار داشت. با اين حال، موفق به انجام كار مورد علاقه خود در زندگي نشده بود. اين دو سرمايه‌گذار خبره، هر دو به واسطه عشق به سرمايه‌گذاري به ادامه فعاليت خود ‌ترغيب شدند و اين انگيزه همچنان آنها را كه در هفتمين دهه از زندگي خود هستند، ‌ترغيب مي‌كند. آنها به عنوان يك پيامد جانبي، ثروت زيادي اندوخته‌اند اما براي آنها، پول در آوردن ابزاري براي رسيدن به هدف است و نه خود آن هدف.
www.bourse24.ir,com

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, توسط رامین و سعید |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.